گویی منتظر است دو تا گوش شنوا را به خدمت بگیرد تا برایش از سالهای قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بگوید. بارها در سخنانش تاکید میکند نسل جوان باید از انقلاب بداند. مهندس «سید محمد غرضی»، وزیر نفت دولت دوم و وزیر پست و تلگراف دولت سوم ، چهرهای آشنا حتی برای جوانهاست. بسیاری از مردم او را با مناظرات انتخابات ریاست جمهوری سال 92 میشناسند، مردی که با پرچم مقابله با تورم، اعلام نامزدی کرد. همراه با وی به مرور خاطرات دهه شصت رفتیم. او در این گفتوگو، گاهی چون پدری دلسوز، روی دور نصیحت کردن میافتاد، اما چنان حرفهایش شیرین بود که به جان شنونده مینشست. مشروح سخنان وی را در ادامه میخوانید:
در سال 60 چطور برای تصدی وزارت نفت انتخاب شدید؟
زمانیکه فشارها زیاد شده بود و نفت نمیخریدند مرحوم رجایی برای مشورت نزد احمد آقا رفت و گفت که کسی به وزارت نفت نمیرود، به غرضی بگو برود وزارت نفت. من به احمدآقا گفتم اگر شما بگویید برو، میروم. احمدآقا گفت نفت نمیخرند. آن موقع مصرف نفت جهان روزی 60 میلیون بشکه بود که اکنون به 100 میلیون بشکه رسیده است. گفتم دست من شکسته است اگر روزی دومیلیون بشکه نفت را نتوانم بفروشم. ازشان پرسیدیم: نظر امام چیست؟ گفتند: نظر امام این است نفت روی زمین نمیماند. نسل جوان بدانند که آن زمان لولهکشی گاز در سراسر کشور نبود و مردم به زحمت میتوانستند وسایل سوختی خود را تهیه کنند، در حالیکه امروز 25 میلیون مشترک گاز داریم که روزی چهار میلیون بشکه نفت به خانه های مردم سرازیر میشود، تمام صنعت کشور با گاز اداره می شود و نیروگاهها با سوخت گاز فعال است.
اگر روزی نمیتوانستیم دو میلیون بشکه نفت بفروشیم اکنون روزی چهار میلیون بشکه نفت، مصرف داخلی خودمان است و توانایی این را پیدا کردیم به جای اینکه نفتمان را بفروشیم خودمان مصرف کنیم و تولید داشته باشیم. اگر این مسیر ادامه یابد، کشور راه میافتد. ما توانایی به دست آوردن ارزش افزوده از مشتقات و تولیدات نفتی را بیش از آنچه آمریکا و اروپا دارند داریم. ما مالک نفت هستیم و با تکیه بر تولیدات نفتی میتوانیم خودمان را اداره کنیم. فقط باید دندان روی جگر بگذاریم، به امید خدا درست می شود. نفت روی زمین نمیماند.
آن زمان، فروش نفت چطور بود؟
وقتی وزیر نفت شدم، اوپک 24 میلیون بشکه نفت در روز میفروخت، عربستان 10 و نیم میلیون و ایران روزی 300 هزار بشکه. قیمت همان 30 دلار ماند. چهارسالی که وزیر نفت بودم وظایفم را به شکل قانونی انجام دادم و درآمد دولت از محل فروش نفت، سالانه بیش از 20 میلیارد دلار بود.
نگاه امام نسبت به اقتصاد وابسته به نفت چه بود؟
من این سوال را مستقیم از امام نپرسیدم، ولی امام میگفتند نفت روی زمین نمیماند. ما نفت را به خانههای مردم بردیم. امام به استقلال، ارزش واقعی میداد نه به اقتصاد یا عوامل دیگر. نفت ابزار خوبی برای توسعه است در صورتیکه تحت قدرت سیاسی خودمان اداره شود، اگر تحت قدرت سیاسی بیگانه اداره شود، همین نفت به کشور آسیب میزند.
تمام دولتها پس از انقلاب، شعار توسعه دادند . حضرت امام چه نگاهی نسبت به توسعه داشتند؟
استفاده از کلمه توسعه را در کلام حضرت امام(ره) به یاد ندارم، ولی واژههای پیشرفت و آبادانی، بسیار در کلام امام آمده است. اگر پیشرفت را بالاتر از توسعه بدانیم، مسأله روشن میشود. زمانی امام فرمودند بیست سال طول میکشد که ما گرفتاریهای رژیمهای قبل برطرف کنیم. ایشان در کلامشان، نگاه استراتژیک خودشان را بیان میکردند و ما بر اساس آن در دولت، برنامهریزی و عمل میکردیم. بهترین جریان توسعه در ایران، در دهه شصت اتفاق افتاد یعنی همان زمانی که جنگ و گرفتاری بود. بیشترین کارها در آن دوره با هزینههای بسیار پایین انجام شد. هر شعله گازی که به خانههای مردم بردیم، حدود 7 یا 8 هزار تومان برایشان هزینه داشت. در چهارسالی که وزیر نفت بودم، بیش از 300 شهر، گازرسانی شد. توسعه نتیجه تعامل بین مردم و دولت است. اگر این تعامل صورت خرد ورزانهای به خود گرفت، توسعه اتفاق میافتد. توسعه با دلار و خرید فناوری از خارج کشور، غیرممکن است.
زمانیکه وزیر نفت بودید، امام چه توصیههایی به شما میکردند؟
زمانی که توانستم فروش 24 میلیون بشکه در روز اوپک را به 16 میلیون بشکه برسانم قرار شد بروم خدمت امام و گزارش عملکرد بدهم. من به پشتوانه قدرت سیاسی نظام جمهوری اسلامی توانستم این کار را انجام دهم. وقتی این گزارش را دادم امام دعا کردند.
وقتی من وارد وزارت نفت شدم، قیمت هر بشکه نفت حدود 30 دلار بود و زمانی هم که رفتم همان 30 دلار بود، من توانستم قیمت را ثابت نگه دارم و میزان تولید عربستان را از 10 و نیم میلیون بشکه به 5 و نیم میلیون بشکه برسانم و تولید ایران که حدود 300 هزار بشکه بود به دو و نیم میلیون بشکه در روز رسید. اساسنامه اوپک در آن زمان میگفت هر 13 کشور عضو، باید مصوبات را تایید کنند و اگر یک کشور تایید نکند، چیزی مصوب نمیشود. من هم از این موقعیت استفاده کردم و رأی نمیدادم تا اینکه آنچه به نفع کشور است، مصوب شود. اکنون از اوپک چیزی نمانده است، آمریکا و کشورهای اروپایی دخالت دارند و عربستان هم با آنها همکاری میکند.
آن زمان هم اقتصاد دولت، وابسته به نفت بود؟
اقتصاد دولتها وابسته به نفت بوده و هست، اما اقتصاد ملت، آزاد است. اکنون عدهای به کیسه دولت بند هستند و عدهای از کیسه دولت، آزادند. گروه دوم بسیار کارآمد و توانمند و مشتریمدارند، نه بیمه دارند و نه ارتباطی با دولت. افراد وابسته به کیسه دولت باید منتظر باشند که نفت بفروشند تا اینها استفاده کنند. دولت با بزرگ کردن ساختارهای اداری خودش به بقیه جامعه فشار میآورد. وقتی قیمت نان گران شد کسانیکه به کیسه دولت بند بودند و درآمد ثابتی داشتند، هرچند به سختی، اما روزگار گذراندند و آنها که به کیسه دولت بند نبودند، عزا گرفتند. متأسفانه تصمیمات دولت روی همه اقشار اثر میگذارد. ای کاش یا همه به کیسه دولت بند بودند یا همه از آن آزاد بودند!
پیشنهاد شما برای برون رفت دولت از اقتصاد وابسته به نفت چیست؟
دولت نباید بیش از در آمدش هزینه کند، چنین دولتی جیب فقرا را فدای جیب پولدارها میکند. دولتهایی که به این روش ادامه مسیر دهند، طول عمر زیادی ندارند. اداره کردن دولت جدای از اداره کردن کشور است. وقتی دولتی بیش از درآمدش خرج میکند ممکن است دولتش را اداره کند، اما مدیریت جامعه از دستش خارج میشود. تا زمانیکه تورم به زیر 4-3 درصد نرسد و تا زمانیکه سرمایه داخلی همسطح با همان سرمایه در خارج از کشور نشود، صادرات غیرممکن است. مثلا در یونان و برخی کشورهای پیشرفته، هزینه گرفتن تسهیلات از بانک 4-3 درصد است، اما اگر سرمایهای از بانکهای ایران بگیرید حدود 20 درصد باید سود سرمایه بدهید. تولیدی که هزینه سرمایهای آن بیشتر باشد، هرگز پایدار نمیماند. سرمایهگذاری با هزینه بالا به تولید با صرفه اقتصادی منجر نمیشود، برای همین تولیدات در ایران از تولیدات دیگر کشورها، گرانتر است. گندم، گران است. شیر، گران است. خودرو، گران است.
اهمیت و ضرورت اقتصاد مقاومتی را برای دهه چهارم انقلاب چطور تبیین میکنید؟
اقتصاد مقاومتی در مفهوم خانواده این است که تمام درآمد خانواده، خرج نشود و بخشی از آن پسانداز شود؛ مقاومت یعنی جلوگیری از هزینه. یک گردشگر فرانسوی که زمان شاه عباس به ایران آمده بود، در سفرنامهاش مینویسد؛ طلاهایی که دست دختربچگان ایرانی هست در دربار فرانسه پیدا نمیشود! دلیلش این است که آنها در طول تاریخشان از خانواده گرفته تا شهروند و حاکم بیش از درآمدشان هزینه نکردهاند. باید به زندگی پدران و پدربزرگهایمان نگاه کنیم. در دوره کنونی، هزینههای عادی درمی آید، ولی هزینههای تحمیلی، مردم را گرفتار کرده است همچون هزینههای مسکن، ماشین، درمان و ... یعنی شما در موقعیتی قرار میگیرید که مجبورید ماشین بخرید. این هزینهها از سوی دولتها تحمیل شده است و پیامد اقتصاد حکومتی است. یکی از دلایل واضح آن، قیمتگذاری است. قیمتگذاری بیش از حد، ظلم است و کمتر از آن، موجب احتکار میشود. زمانی که برخی کالاها کوپنی بود، کسیکه میخواست کالای کوپنی بخرد، یک کالای دیگر هم باید میخرید به این میگویند اقتصاد تحمیلی. آنچه مهم است اینکه در معامله، رضایت طرفین حاصل شود اگر قیمتگذاری کردید دیگر رضایت حاصل نمیشود اجبار، حاکم میشود.به یاد دارم در سال 68 جمعیت کشور 48 میلیون بود، اما 68 میلیون کوپن چاپ شده بود! در چنین شرایطی فساد و احتکار بهوجود میآید. ملت ما بلد است زندگی کند اگر دولتها مطابق با فرهنگ مردم، سیاستگذاری کنند، ولی دولتها مطابق آنچه خودشان میخواهند، عمل میکنند و مردم به گرفتاری میافتند. در صدسال گذشته، دولتی با عاقبت خوش نداشتیم!
از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید، سپاسگزارم.
نظر شما